آتش روشن کردن افروختن آتش، کنایه از فتنه انگیختن، برپا کردن فتنه و آشوب ادامه... افروختن آتش، کنایه از فتنه انگیختن، برپا کردن فتنه و آشوب تصویر آتش روشن کردن فرهنگ فارسی عمید
آتش روشن کردن(مَ) افروختن آتش، مجازاً، انگیختن فتنه و فساد ادامه... افروختن آتش، مجازاً، انگیختن فتنه و فساد لغت نامه دهخدا
آتش روشن کردن افروختن آتش، فتنه انگیختن بر پا کردن فساد ادامه... افروختن آتش، فتنه انگیختن بر پا کردن فساد تصویر آتش روشن کردن فرهنگ لغت هوشیار